شهید نورالله سوری در بخشی از وصیتنامه خود آورده است” فرزندانتان را با واقعیتهاى اسلام آشنا کنید تا راه شهدا را ادامه دهند، زینبوار آنها را حسینى تربیت کنید”
به گزارش مهندسی ترافیک و حمل و نقل از همدان، «شهید» شاهد شهود عرفانی شد و نقش هر چه خوبی را در چهارفصل گیتی نمایان کرد و چشم ستارگان آسمان را روشن، ققنوس هشت جنت که هفت آسمان را مجذوب خود کرده است، همان عاشقی که در وادی مقدس عاشقی، پر پرواز گشود و فرشتگان را نوازشگر روح نابش کرد. «شهید» همان ستاره خاکنشین همیشه بیدار شبهای خون و آتش که تا لمس شعلههای بصیرت و حقیقت در مقتل عشق رزم عاشقانه کرد تا پیوندی ابدی در بزم عارفانه. عشق در منشور نور هشت هزار ستاره درخشان راه عاشقی، مأوای جاودانگیاش را به تصویر کشید تا درس استواری را در دل حادثه بر تارک تاریخ بنشاند. حالا میخواهیم هر روز را با نامی و یادی از این ستارهها، شب کنیم و کار را با تبرک و مدد از این عارفان عاشق آغاز؛ باشد که ادای دینی باشد بر آن همه رشادت، شهامت، مجاهدت و شجاعت… برگ سبزی تحفه درویش، تا چه قبول افتد و چه در نظر آید. ۵۰۳۲/ تبرک لحظاتمان با شهید نورالله سوری بسم الله الرحمن الرحیم ان الله اشترى من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة به درستی که خداوند از مومنین جانها و مالهایشان را به بهاى بهشت مى خرد … سوره توبه آیه 111 با سلام خدمت فرمانده کل قوا حضرت بقیةالله العظم روحى له الفدا و آرزوى سلامتى و طول عمر براى نایب برحقش رهبر انقلابمان حضرت آیتالله حاج سید روح الله الموسوى الخمینى دامت برکاته و با درود بر رزمندگان اسلام و آن رزمنده که هنگام شهادت خونینش رویش را به سوى کربلا میکند و ندا درمیدهد. السلام علیک یا اباعبدالله(ع). و با آرزوى پیروزى نهایى براى امت شهیدپرورمان و جمیع مسلمانان، بنده نورالله سورى فرزند بختیار به اذن الله چند جملهاى به عنوان وصیت از خود باقى میگذارم امید است که رضاى الله و اداى دین عبدالله و عبرت خلقالله باشد انشاءالله . و اما بعد… خدایا! درماندگى و بیچارگى و ناتوانى و گناهان و خطاهایم دهانم را قفل کرده و لبانم را از کلام فرو میبندد ولى بزرگى و عظمت و توانایى و رحمت و فضل و بخشش و امید به رحمانیت و عفو تو دهان و لبانم را میگشاید و لسانم ندا درمیدهد که خدایا! اگر لایق نیستم شکر تو گویم ولى تو لایق شکرى، خدایا! اگر حقیرم و ضعیفم ولى تو صاحب جلال و کرمى، خدایا! اگر من روسیاه و گناهکارم ولى تو بخشنده و ستارالعیوبى. خدایا! اگر من جاهل و ناتوانم ولى تو عالم و توانایى، خدایا! اگر نیازمندم و فانى تو بینیازى و باقى، خدایا! اگر محدودم تو بیحدى. خدایا! اگر برایت بنده خوبى نبودم تو برایم خداى مهربانى بودى، خدایا! با شرمسارى به درگاهت آمدهام توبهام را قبول فرمایى و پاکم نمایى. خدایا! پس از شناخت و توحیدت دلم به غیر تو آرام نمیگیرد و دورى تو را نمیپذیرد، خدایا! لطف و کرمت مرا در این زمان و مکان قرار داد تا از نور هدایت جمال رهبر عزیزتر از جانم امام خمینى که درود و سلام تو بر او باد بهره جویم و راهم را پیدا کنم. خدایا! دل ناقابل من را روشن کردى و از انحراف مرا باز داشتى و کمکم کردى که تو را بازشناسم و اگر در این راه سست بودم ولى دستم را گرفتى و عاشق خود کردى، عاشق کرمت، عاشق صفایت، عاشق وفایت، عاشق عفو و رحمتت و دگر نتوانم که بازگردم. خدایا! به سویت میآیم چون طاقت دوریات را بعد از ایمان به توحیدت ندارم مى آیم تا هر چه دارم از این جان ناقابل و از این قطرات خون بیقابل که آنها را هم خودت به من بخشیدهاى در راه خودت به رهبرم هدیه کنم تا شاید این کار جبران گذشته و گناهان کبیره و صغیرهام باشد اگر تو خواهى، خدایا! تو چه مهربانى که به ازاى جان و مال بندگانت که خودت دادهاى پاداش میدهى. بارالها! عاجزانه از تو میخواهم اگر ارادهات بر این قرار گرفت که در راهت کشته شوم آنچنان باشد که لیاقت پاسدارى آقا امام زمان(عج) و دین جدش امام حسین(ع) سرور شهدا را پیدا کنم چون من خجالت میکشم که در روز محشر پیامبر اسلام با دندان شکسته و بدن مجروح و حضرت على(ع) با فرق شکافته و حضرت فاطمه(س) با پهلوى شکسته و حضرت امام حسن(ع) با جگرپاره پاره شده و حضرت امام حسین(ع) با سر بریده و حضرت ابوالفضل(ع) با دستهاى قلم شده و … تمام شهدا با بدنهاى پاره پاره و خون آلود حاضر شوند و محشور بشوند و آن وقت من به عنوان پاسدار انقلاب اسلامى معرفى بشوم و تنم سالم باشد. و اما سخنى با بازماندگان خود و همراهان و همکیشان و همدردان و تمامى مستضعفین جهان دارم؛ بدانید و آگاه باشید من این راه را آزاد و کاملا به اختیار خودم و با شناخت و تفکر انتخاب کردم چون برایم ثابت شده و باور شده که شهیدان نمیمیرند و زنده و جاویدند به مصداق این آیه که مى فرماید و لا تحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون، مپندارید کسانى که در راه خدا کشته میشوند مردهاند بلکه زندهاند و نزد خداى خود روزى میخورند. آرى! شهادت رستگارى و حیات ابدى است براى خود شهید، شهادت تزریق خون است بر پیکر اجتماع، اگر اجتماعى بخواهد زنده و سالم باشد و حرکت فى سبیل الله داشته باشد باید بهاى آن را هم بپردازد چنین جامعهاى مسلما و یقینا باب طبع و میل ابرجنایتکاران و مردم سودجو و دنیاپرست نیست پس از همه سو و به هر قیمتى که شده بوسیله دشمنان خدا مورد اذیت و آزار قرار خواهند گرفت چرا که نابودى خودشان را در پیشرفت دین خدا و برقرارى حکومت عدل الهى میدانند. خط سرخ و خونین اسلام و خصوصا تشیع به گواهى شهیدان تاریخش همیشه در مقابل ظلم و ستم و فساد طاغوتها ایستاده و مبارزه کرده و نداى هیهات من الذله را سر داده و مرگ خونین را بهتر از زندگى ذلتبار دانسته که این است ارزش انسانیت و این است نقش شهیدان راه خدا که تاریخ را با خون خود ورق زده و مزین میکنند. شهید این راه را انتخاب میکند تا به این حرکت الهى سرعت بیشترى بدهد تا هر چه زودتر ظلم و ستم از روى زمین ریشهکن شود و ظالمین و ستمگران روى زمین با عنایت خدا و بوسیله حکومت اسلامى محو و نابود شوند و در نتیجه مستضعفین مظلوم از زیر بار ظلم بیرون بیایند و آزاد زندگى کنند. شهید حرکتش را براى قرب به خداى متعال و براى اهتزاز پرچم توحید بر اقصى نقاط جهان شروع میکند و با خون خود این موضوع را گواهى و امضا میکند این منطق شهدای اسلام است که سعادت ابدى فردى و اجتماعى بشر تنها زیر سایه احکام الهى میسر است که در این راه ما باید اطاعت کنیم تا خدا عنایت فرماید. آرى همانطور که گفتم من این راه با منطق و آزادانه انتخاب کردم و گواهى میدهم خدا یکى است و حضرت محمد(ص) خاتم پیامبران و فرستاده خداى متعال است و شهادت میدهم که حضرت على(ع) و یازده فرزندش امامان معصوم و هادیان بشر و جانشینان پیامبر(ص) هستند که آخرین آنها حضرت مهدى(عج) در پس پرده غیبت به سر میبرد. گواهى مى دهم که آخرت و حساب و کتاب حق است. شهیدان منطق و فلسفه کار خود را از بزرگآموزگار شهادت حسین(ع) آموختهاند، اما اى عزیزانم! توصیه میکنم به شما مسئولیتتان که رساندن پیام خون شهیدان است را به خوبى ادا کنید تا خدا از شما راضى و خشنود باشد. نمیگویم که گریه نکنید و یا مجلس ختم نگیرید اشکالى ندارد ولى از خودتان ضعف نشان ندهید و شیون و زارى نکنید که دشمنان از دیدن ضعف، خوشحالى میکنند و من به این راضى نیستم، اگر خواستید گریه کنید به یاد اباعبداللهالحسین(ع) گریه کنید به یاد مظلومیت آن امام غریب گریه کنید که ثواب بسیار دارد چراکه اگر سربازى از خانواده شما براى دفاع از دین و مذهب اسلام شهید میشود و جانش را به خدا تقدیم میدارد ولى در عوض میبینیم که امت شهیدپرور و همسایه ها و آشنایان مىآیند و به شما دلدارى میدهند و تسلیت و تبریک میگویند و زیر جنازه شهید شما را میگیرند و با عظمت و افتخار او را دفن میکنند و در جامعه از شما تجلیل میکنند و با احترام با شما برخورد میکنند اما جان من فداى آن امام مظلومى که در سرزمین کربلا وقتى که همه یارانش مظلومانه شهید شدند فریاد برمیآورد هل من ناصر ینصرنى؟ کسى نبود جوابش را بدهد و وقتى که خیمههاى اهل بیت را وحشیانه آتش زدند و آنها را به اسارت درآوردند نه تنها احترامى براى آنها قائل نشدند و نه تنها به آنها تسلیت و تبریک نگفتند بلکه با ضرب شلاق و تازیانه آنها را از روى جنازههاى شهیدان کربلا بلند کردند. پسران عزیزم! اگر پدر از نزد شما به سوى خدا رفته ولى امام امت این رهبر بزرگوار دست نوازش بر سر شما میکشد و حکم پدرى بزرگوار براى شما و تمام یتیمان را دارد و نسبت به شما لطف و مهربانى میکند اما دل تاریخ انسانیت بسوزد براى دختر امام حسین(ع) که پس از شهادت پدرش نه تنها کسى نبود دست نوازش بر سرش بکشد بلکه سیلى به صورت کوچکش زدند و او را به زور از روى جنازه بیسر پدر شهیدش جدا کردند. بر شما مبارک باد از خانواده شهدا بودن که براى برقرارى اسلام در خون خودش غلتیدند و بر شما نوید باد که پیروزى نزدیک است. ناراحت نباشید. عزمتان را جزم کنید و قلبهایتان را جایگاه خدا سازید سرهایتان را به خدا عاریه بدهید و بر دشمنان خدا و رسول خدا بخروشید که دیر نیست روز نابودى آنها و پیروزى شما و ظهور آقا امام زمان(عج) . امام و رهبر انقلاب را همچون قلبهایتان نگهدارى و یارى کنید حمایتتان را از روحانیت در خط امام و دولت و حکومت اسلامى را که هماکنون از اطراف و اکناف مورد هجوم بیگانگان و ضد انقلابیون و دشمنان خدا قرار گرفته از همه لحاظ زیاد کنید، در حل مشکلات سهیم باشید و دین خدا را یارى کنید تا خدا هم شما را یارى کند. ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم. مادر مهربانم و خواهران عزیزم من شما را اذیت کردم و متقابلا شما به من مهربانى کردید و خیلى برایم زحمت کشیدید، دعایم کنید، سعى کنید فرزندانم را تربیت اسلامى کنید تا پشتیبان حکومت اسلامى باشند. و اما همسر مهربانم، در زندگى مشترکمان سنگینى بار زندگى بر دوش تو بود و تو همیشه با خوشرویى و مهربانى همه آنها را متحمل میشدى و خم به ابرو نمیآوردى نمیدانم چطور از تو حلالیت بطلبم ولى با شناختى که از تو دارم میدانم خیلى زود مرا حلال میکنى و مرا میبخشى. عزیزم! میدانم که زحمتهاى تو بیشتر شده و در این راه کاملا به تو فشار مىآید اما به خاطر خدا تحمل کن. امیدوارم خداوند شما را عاقبت بخیر کند و با حضرت فاطمه(س) محشورت نماید انشاءالله. همسرم! بچهها امانت الهى هستند آنها را با واقعیتهاى اسلام آشنا کن تا وقتى بزرگ شدند اسلحهام را بردارند و راهم را ادامه دهند زینبوار آنها را حسینى تربیت کن و در این راه از رهنمودهاى امام خمینى و روحانیت در خط امام و برادران خط امامى استفاده کن. خدمت همه برادران دانشگاهى خود مخصوصا اساتید متعهد بزرگوار و کارکنان دلسوز دانشگاه علم و صنعت بویژه کسانى که حقى گردن این حقیر دارند سلام رسانده و طلب حلالیت از آنها دارم امیدوارم خداى بزرگ به شما در جهت استقلال واقعى مملکت تحت لواى اسلام عزیز توفیق روزافزون عطا فرماید. پایان پیام/ ۸۹۰۰۱